الکسی ناوالنی به همین راحتیها زبان به اعتراض نمیگشاید. سیاستمدار برجستهی اپوزیسیون روسی، که از مسمومشدن در سال ۲۰۲۰ جان سالم در برده، و از ژانویه ۲۰۲۱ در زندان به سر میبرد، با زندانبانان خود رفتاری تحقیرآمیز دارد و از آنها سرپیچی میکند.
در ماه ژوئن او را از مستعمرهای کیفری، به زندانی فوقامنیتی که به سبب وحشیگریهای آن، به بدنامی شهره بود، منتقل کردند. و حالا هم در پشت حصاری ۶ متری، همبند یک مشت قاتل است.
او با وجود دردهای جسمیاش، شیفتی هفتساعته را پشت یک ماشین خیاطی کار میکند؛ و برای ملاقات با وکیلش باید از یکی از وعدههای غذاییاش چشمپوشی کند.
به گفته لئونید ولکوف، رئیس دفتر آقای ناوالنی، هدف این است که او را منزوی ساخته و از پا درش بیاورند. او نوشت: «شرایط بسیار جدی و خطرناک است.»
یعنی که این بار حتی اگر ناوالنی هم بخواهد از سبک خونسرد و با پرستیژ خود برای بیان موقعیت تاریکش استفاده کند... باز هم تفاوتی ایجاد نمیشود.
آقای ناوالنی در آخرین پیام خود که توسط وکیلش و در شبکههای اجتماعی منتشر شد، نوشت: «من مثل آقای پوتین زندگی میکنم. من بلندگویی در پادگانم دارم که آهنگ [درود بر سرویس امنیت فدرال] را به صدای بلند پخش میکند. فکر میکنم پوتین هم همین کار را انجام میدهد.»
از زمان حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین، سرویس امنیت فدرال (FSB)، جانشین اصلی کاگب، سرکوبگرانهتر عمل میکند. این سرویس حالا دادگاه و دادستانی را تحت کنترل خود دارد و از پاکسازی «خائنین و افراطگرایان» حمایت میکند.
FSB در سیام ژوئن، دیمیتری کولکر، دانشمند روسیه را به اتهام انتقال اسرار به چین دستگیر کرد. (او برای دانشجویان چینی سخنرانی کرده بود.) مأموران او را از تخت بیمارستانش در سیبری به زندانی در مسکو بردند و او چند روز بعد همانجا فوت کرد.
سرویس امنیتی در دوم ژوئیه، همکار او، آناتولی ماسلوف، از مؤسسه ریاضیات نظری و کاربردی نووسیبیرسک، را هم به سبب اتهاماتی مشابه دستگیر کرد.
ایوان پاولوف، یک وکیل روسیِ مدافع حقوق بشر، که در چند پرونده دیگر نیز مقابل FSB ایستاده است، میگوید: «از سال ۲۰۱۴، زمانی که روسیه برای اولین بار به اوکراین حمله کرد، شمار محاکمههای مرتبط با خیانت و افراطگرایی، به طرز چشمگیری افزایش یافته است.»
او میگوید: «هدف، تلقین این موضوع است که روسیه را مشتی خائن و افراطی محاصره کردهاند.»
و تعریف خیانت و افراطگرایی نیز مدام بسط بیشتری پیدا میکند. حالا حتی اگر روزنامهنگاری، با استفاده از منابع آزاد، اطلاعاتی را فاش کند که احیاناً به نفع قدرتی خارجی باشد، به خیانت متهم میشود.
آقای پاولوف میگوید: «آمار [تبرئه] در دادگاههای روسی حالا به زیر ۰.۵ درصد رسیده است و بهترین وکلا هم بیشترین کاری که ازشان برمیآید، کاستن از شدت سختی است. حتی گاهی در این حد که دست متهم را هنگام خواندن حکمش در دست بگیرند.»
البته آنها میتوانند با رسانهها صحبت کنند، اما ریسک این کار بالاست. آقای پاولوف و تیم او که از ناوالنی دفاع میکردند، توسط FSB تهدید شده و از کشور بیرون رانده شدند. وضعیت وکالت او نیز حالا به حال تعلیق درآمده است.
آقای پاولوف در حالی که در محوطه دفتر جدیدش در تفلیس (پایتخت گرجستان) نشسته، میگوید: «سیاست روشنی برای بیرونراندن آنهایی که اطلاعات مستقل ارائه میکردند، وجود داشت.»
در ۲۸ ژوئن، دیمیتری تالانتوف، وکیلی که عهدهدار رسیدگی به پروندههای آقای پاولوف بود، به دلیل صحبتهایش علیه جنگ روسیه در اوکراین دستگیر شد.
در همان روز، ایلیا یاشین هم که از معدود سیاستمدارانِ مخالفی است که هنوز در روسیه باقی مانده، به ۱۵ روز حبس در یکی از سلولهای مسکو محکوم شد. او در دادگاه، دستگیری خودش را «دعوتی مصرانه برای مهاجرت» خوانده بود.
حتی آنهایی که صراحتاً با کرملین مخالفت نکنند نیز امکان دستگیریشان وجود دارد. در ۳۰ ژوئن، ولادیمیر مائو، اقتصاددانی که ریاست آکادمی ریاستجمهوری روسیه را برای اقتصاد ملی و مدیریت دولتی بر عهده داشت و کارمندان دولت آینده را آموزش میداد، دستگیر شد.
آقای مائو که به دولت در زمینه اقتصاد، مشاوره میداد، وفاداری سیاسی خود را با امضای نامهای در حمایت از «عملیات ویژه نظامی روسیه» اعلام نمود.
او به کلاهبرداری متهم است و البته کمترکسی باور دارد که این دلیل اصلی بازداشت او بوده باشد. به نظر میرسد که دستگیری او بخشی از یک سیاست پاکسازی گستردهتر بوده باشد که در دانشگاهها پی گرفته میشود؛ و سیگنالی برای نخبگان تکنوکرات، با این پیام که: این روزها هیچ کس نخواهد توانست قسر در برود.
آقای پاولوف میگوید: «نخبگان به دلایلی فکر میکنند که دسترسیناپذیر هستند؛ اما اصلاً اینطور نیست. هر چند که تاکنون کمتر کسی از میان آنها به سرنوشت ناوالنی مبتلا شده است.»
او در یکم ژوئیه نوشت: «شما مرا میشناسید... من آدم خوشبینی هستم. من در حال دوزندگی هم توانستهام مونولوگ هملت را به زبان انگلیسی حفظ کنم. زندانیانِ همشیفتم میگویند: وقتی چشمانم را میبندم و چیزی با خود زمزمه میکنم، به نظر میرسد که دارم شیطان احضار میکنم. با اینحال شیاطین، نیاز چندانی به احضارشدن ندارند. و تکگوییهای هملت هم پایان خوشی را رقم نمیزنند.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟